اهوراجوناهوراجون، تا این لحظه: 10 سال و 27 روز سن داره

روزمرگی های اهورای شیرینم

اهورای نازم 44 روزه شد

سلام پسرشیرینم اینترنتمون قطع بوده واسه همین خیلی وقته وبتو آپ نکردم..الان که اینارو مینویسم تو مثه یه فرشته معصومو دوست داشتنی کنارم خوابیدی...از اتفاقات این مدت اینه که پسرم روز شنبه 93/2/20تو 33روزگیش ختنه شد خیلی اذیت شدی هنوزم صدای گریه هات تو گوشمه .اینقد گریه کردی که دیگه صدات گرفته بود منم هیچ کاری ازم برنمیومد فقط گریه میکردم...روز پنجشنبه 93/2/25با بابایی و مامان بزرگ رفتیم خونه اون یکی مامان بزرگت.بعداز تقریبا یک سال داشتم میرفتم خونه بابام تصمیم داشتم دوسه هفته ای اونجا بمونیم روز شنبه 93/2/27 با کمک مادرجون و خاله اشرف حموم چهل روزگی کردی از ظهرش گریه هات شروع شد تا صبح همش بیقراری میکردی منم فکر کردم شاید بخاطر حلقه مربوط به...
31 ارديبهشت 1393

18روزگی پسرکم

سلام عزیزدلم دیشب اولین شبی بود که منو تو تنها بودیم چون شبای قبل مامان بزرگ پیشمون میخوابید و بهم کمک میکرد دیروز غروب نافت افتاد خیالم از این بابت راحت شد دیگه به مامان بزرگت گفتم که نمیخواد بیاد شبا پیشمون،آخه  اون بیچاره هم خیلی خسته میشد شما هم که تا صبح بیداریو روز میخوابی..د،یشب  با کمک بابایی پوشکتو عوض کردیم خوابوندیمت یه نیم ساعتی خواب بودی بعدش دیگه بیدار..خیلی اذیت شدم تا صبح شد ولی هیچ شکایتی ندارم چون همه اینا طبیعیه و برای همچین روزایی خیلی تلاش کرده بودم پس از هر لحظه ش لذت میبرم...الان مثه فرشته ها خوابیدی بابایی هم دلش میخواد بیدارت کنه برم که نذارمش......صدات دراومد مامان ... دوستت دارم گل پسرم ...
5 ارديبهشت 1393

14روزگی اهوراجونم

پسر ماهم سلام الان که دارم اینارو مینویسم تو کنارم آروم خوابی..صورت ماهت چه آرامش و عشقی به مامانت میده..از خدا میخوام همیشه تو رو واسم نگه داره... از حالو روز این روزامون اینکه مادرم 13روز پیشمون بود دیروز صبح رفت هم من هم اون کلی گریه کردیم وقتی رفت همش با خودم میگفتم من که هیچ کاری بلد نیستم همش میترسم خدای نکرده بلندت کنم از دستم بیفتی یا وقتی بهت شیر میدم بپره تو گلوت..شستنت و حموم دادنت که دیگه نگو...آخه هنوز نافت نیفتاده دیگه بیشتر میترسم ....دیشب مادربزرگت (مامان بابایی) پیشمون خوابید..خدایی تو این مدت که تو توی دل من بودی وحالا که دنیا اومدی خـــــــــیلی واسمون زحمت کشیده و هوامونو داشته..دستش درد نکنه...امروز واسه اولین با...
1 ارديبهشت 1393
1